کمی سقراط

 

یونان کلاسیک به دوره ای گفته میشه که تمامیت یونان تحت سیطره هخامنشیان

بود؛ دوره ای 200 ساله که از 600 سال قبل از میلاد مسیح شروع میشه. گفته شده

این دوره ژرف ساخت های تمدن غرب رو شکل داده! من نمی دونم واقعا اینطور

هست یا نه ولی شما از فیلسوفان شروع کن تا ریاضی دانان و معماران و دانشمندان

علوم مختلف همگی یه تمجید و تفقدی برای این دوره داشتند. همه اینها درسته اما

منظور اصلی مورخین از ژرف ساخت دقیقا فرهنگ بوده. یعنی فرهنگ امروز غرب

حاصل بذرهایی بوده که در حکومت های محلی تحت نظر هخامنشیان در فاصله بین

2600 تا 2400 سال قبل بوده!

سقراط

 

سقراط در همین دوره زیست کرده. انسانی خوش فکر و البته دارای هفت جان! که

اصلا با نوشتن میونه خوبی نداشته و هنرش در نحوه انتقال ذهنیاتش به زبانش بوده.

چرا میگم هفت تا جون داشته؟ نه توهین نکردم. به دو دلیل: اول اینکه در جوونی

عضو پیاده نظام شهرش میشه و هم رزم هاش از قدرتش در برابر گرسنگی و سرما یا

ازش به شدت تعریف کردن و یا با دیده حسادت بهش نگریستن! (رجوع کنید به جنگ

های پلوپونز لغت نامه دهخدا و تاریخ تمدن ویل دورانت)

 

اونچه از سقراط نوشته شده (با توجه به اینکه هیچ چیزی رو بر روی کاغذ نیاورده) 5

تا شاگردش به انسان های بعدی هدیه دادن. گفته شده سقراط به شدت زشت رو

بوده و شاه بیت این چهره لکه روی دماغ بزرگ و پهن بوده.

 

سقراط خدایان آتن را اوایل در خفا و بعدها اشکارا مسخره می کرد. در جلسه

محاکمه اش هم باورش را تنها به خدای یگانه می داند و جمله معروفش «دانم که

ندانم» ندانستن را جهل نه در برابر انسان های همسان خود که جهل در برابر دانایی

خداوند یگانه می پندارد. البته خدا را هم راحت نمی پذیرد. سقراط در مقابل اثیفرون

می نشیند و می پرسد که «آیا پارسایی، به این دلیل نیکوست که خدا او را دوست

دارد یا خدا پارسایی را دوست دارد چون پارسایی نیکوست؟»

 

سقراط در چند کلمه نمی گنجد .

 

نه ، دوستان . این متن مشوش نیست. متن های درباره سقراط، همواره تشویش

دارد. این تشویش در بین مورخان به مساله سقراطی معروف است.

 

روش سقراط اما داستان خودش را دارد. سقراط در روش خود چنان استادانه سوالات

بسیاری پشت هم به مخاطب ارائه می دهد و او را مبهوت به سرمنزلی که می

خواهد می برد. سقراط خالق سوال نیست اما معنای نتیجه گیری با سوال است.

 

اینهمه نوشتم و نتوانستم بر تشویش سقراطی غلبه کنم.

 

گویی هرکسی درباره سقراط می نویسد باید در آخرش دست نوشته اش به جمله معروفش اعتراف کند.

 

دانم که ندانم

همین

یا علی

 

سر حوض

آمدم بر سر حوض

 

تا ببینم شاید عکس تنهایی خود را در آب ............

 

سلام و ادب و احترام

 

مراد من امام سوم شیعیان، امام حسین علیه السلام می فرماید:

 

گريستن چشم‏ها و ترسيدن قلب‏ها، رحمتى از جانب خداست.

 

بین الحرمین

 

امیدوارم این رحمت الاهی شامل حال همه شما شده باشه؛ چه اونها که قدم بر

آستان یار گذاشتند و حق ادب رو در کربلا بجا آوردند و چه اونها که تنشان جا ماند؛ اما

دلشان دائم بین الحرمین بود.

 

اومدیم که بمانیم.

 

دعا کنید البته اگه قابل باشم.

 

همین 

 

یا علی