حمل بار

 

سلام

پائولو کوئیلو یکی از اندیشمندانیه که به قول معروف محبوب توده هاست او از هر قشری برای نوشته هاش خواننده دست و پا کرده و منم از این قاعده مستثنا نبودم وصد البته این به معنای تایید من المهد الی اللحد افکار و نوشته های ایشون نیست؛ سطور زیرین قسمتی از هفت گناه کبیره پائولو کوئیلوست.

 

پائولو کوئیلو سال 79 در تخت جمشید

چو و وو بعد از یک هفته مراقبه در صومعه، به خانه برگشتند. درباره‌ی وسوسه‌هایی حرف می‌زدند که سر راه انسان ظاهر می‌شود.
به ساحل رودخانه‌ای رسیدند. زن زیبایی منتظر بود تا از رودخانه بگذرد. چو زن را بر دوش گرفت و به طرف دیگر رود رساند و به سفر با دوستش ادامه داد.
بالاخره وو گفت: «این همه از وسوسه حرف زدیم و بعد تو آن زن را به دوشت گرفتی. ممکن بود گناه را به روحت راه بدهی.»
چو جواب داد: «ووی عزیزم، من رفتاری طبیعی کردم. آن زن را از رودخانه گذراندم و آن طرف رودخانه گذاشتمش زمین. اما تو انگار هنوز داری او را حمل می‌کنی. احتمال گناه تو بیشتر است