ده اشتباه شاه

اشتباهات ده گانه محمدرضا پهلوی

مصطفی امین یکی از روزنامه نگاران معروف مصری است . سوم بهمن سال پنجاه و هفت روزنامه اطلاعات یاداشتی رو از ایشون به چاپ می رسونه که در سطور زیر از نظر می گذرونید:

نکته اینکه بنده همه این نوشته رو تایید نمی کنم اما آگاهی از تفکرات یک روشنفکر عرب خالی از لطف نیست.

اولين خطاي او اين بود كه بيليون‌ها دلار را صرف خريد اسلحه‌ گران و سنگين كرد. به دليل آن كه نيروهاي نظامي ايران براي دفاع از اراضي و ثروت داخلي ضروري است، در حالي كه تنها راه متوقف ساختن مسابقه به دست آوردن اسلحه جديد، خلع‌سلاح جهاني است و چون شاه به خلع‌سلاح جهاني اميدي نداشت به ساختن بزرگ‌ترين ناوگان دريايي و تجهيزات هوايي و آماده‌سازي ارتش در منطقه خاورميانه پرداخت.

نشریه تایم ؛  همان روزها

دومين اشتباه شاه اين بود كه به فريب مردم و ملتش پرداخت. يعني وعده مي‌داد ولي عمل نمي‌كرد. هميشه سخن از آزادي و انتخاب آزادي مي‌گفت، ولي خبري از صحت آن نبود. پيوسته در كنار او مردان كوچكي بودند كه دست او را مي‌بوسيدند و او از مردمان آزادانديش و بزرگي كه سر در برابرش مي‌افراشتند و واقعيت را به او مي‌گفتند، دوري مي‌جست. روز يازدهم آگوست سال گذشته، شاه در يك كنفرانس مطبوعاتي در برابر روزنامه‌نگاران و خبرنگاران اعلان داشت: او كوشش مي‌كند تا دموكراسي حقيقي را در كشورش پياده كند و اضافه نمود به مخالفان حكومت فرصت و آزادي عمل مي‌دهد تا در يك فضاي باز، فعاليت كنند و انتخاب آزاد را به زودي عملي مي‌سازد. در آن روز همه روزنامه‌هاي جهان از اين پيشنهادها استقبال كردند، ولي چيزي نگذشت كه شاه از حرفش بازگشت. نه آزادي و نه دموكراسي و نه آزادي مطبوعات و نه انتخابات آزاد... .

سومين اشتباه شاه اين بود كه به اصلاحات بزرگ و ساختن بناهاي بزرگ و كارخانه‌هاي مختلف دست مي‌زد، ولي او ايراني را فراموش كرد....

بقیه متن رو در ادامه مطلب  بخونید....

همین

یا حق

ادامه نوشته

کی چی گفت

نقل مستقیم اخبار روزهای آخر
 
 
آيت‌الله طالقاني 2‌بهمن‌57: انقلاب اسلامي ايران جهان را تغيير مي‌دهد.

ارتشبد قره باغي ( 26 دي 57 :) ارتش تابع دولت است و هيچ كودتايي در كار نيست.

ارتشبد غلامعلي اويسي فرماندار نظامي‌تهران در تاريخ 9‌مهر‌57: اگر [امام] خميني بيايد به شرفم قسم مثل آب خوردن جلويش [را] مي‌گيريم.

بختيار 28‌دي‌57: فرماندهان نظامي ‌بدون نظر من حق هيچ تصميم‌گيري ندارند.

بختيار 1 بهمن 57 : شاه قانون اساسي را زير پا گذاشته است.

ضمنا دوستانی که در بالاترین عضو هستند یک دعوتنامه توی کامنت خصوصی برام بذارند ممنون میشم

همسر امام در مصاحبه كوتاهي كه با روزنامه كيهان در تاريخ 5 بهمن 57 انجام داده است گفته كه: زن به اندازه مرد آزاد است. البته اسلام براي زنان احكامي‌دارد، همچنان كه براي مردها نيز احكامي ‌دارد.

‌هاني بال الخاص نقاش پر آوازه ايراني هم در حال و هواي آن روزها گفته است: نه صبرم تمام شده و نه به جوش آمده‌ام، فقط احساس مس كنم بايد حرفم را بگويم. بگويم كه من اكنون در دوران بسيار زيبايي در ايران زندگي مي‌كنم. هر روز شاهد توفاني از احساسات مردمم.

معمر قذافي رئيس جمهور ليبي 19 بهمن 57: «جز با استقرار جمهوري اسلامي‌ انقلاب ملت ايران پيروز نيست»

سپهبد رحيمي ‌فرمانده سابق نيروي هوايي در دادگاه 24 بهمن 57: بختيار دستور بمباران مركز تهران را داد.

نعمت‌الله نصيري رئيس سابق ساواك در مصاحبه تلويزيوني در 23‌بهمن‌57: من از شكنجه‌هاي ساواك اطلاعي ندرم!

ياسر عرفات در 29‌بهمن‌57: انقلاب سراسر منطقه را در بر مي‌گيرد. فلسطيني‌ها با انقلاب ايران از حصار خارج شدند.

مهدي بازرگان نخست‌وزير وقت، 30‌بهمن‌57: «نفت اگر صادر نشود، انقلاب از‌‌بين مي‌رود.»

آيت‌الله طالقاني: همه گروه‌هاي اجتماعي حق دارند سرپرست خود را انتخاب كنند.

آیت الله طالقانی

دكتر ناصر كاتوزيان، 16‌بهمن‌57: اكنون كارواني از ستمديدگان و عاشقان راه حق، در حركت است. اكنون، ما به راستي « ملت » شده‌ايم. با لشكركشي نمي‌توان ملتي تازه ساخت.

بختيار، 19 بهمن 57: من و بازرگان مي‌توانيم توافق كنيم.

مهدي بازرگان نخست وزير وقت، 21‌بهمن‌57: شاه رفت و ديگر باز نمي‌گردد.

هنري كيسينجر وزير خارجه وقت آمريكا، 21‌بهمن‌57: بي‌تصميمي‌ جيمي‌كارتر (رئيس جمهور وقت آمريكا) باعث سقوط شاه شد.

جيمي‌كارتر، 9‌اسفند‌57: آمريكا نمي‌توانست جلوي سقوط شاه را بگيرد.

نقل از نسل ۳

همین

 یاحق

اندر فضایل خلفای راشدین

اندر فضیلت خلفای راشدین از زبان معصوم

 

نقل شده است كه پس از آنكه مأمون، دخترش ام الفضل را به امام جواد ـ عليه‎السّلام ـ تزويج كرد،

در مجلسي كه مأمون و امام ـ عليه‎السّلام ـ ويحيي بن أكثم و گروه بسياري از علماء در آن حضور داشتند،

يحيي به امام ـ عليه‎السّلام ـ رو كرد و پرسيد، روايت شده است كه جبرئيل به حضور پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ رسيد و گفت:

«يا محمّد! خداوند به شما سلام مي‎رساند و مي‎فرمايد: «من از ابوبكر راضي هستم، از او بپرس كه آيا او هم از من راضي است؟»

نظر شما دربارة اين حديث چيست؟[1]»

امام ـ عليه‎السّلام ـ فرمودند: «من منكر فضيلت ابوبكر نيستم، ولي كسي كه اين خبر را نقل مي‎كند بايد خبر ديگري را نيز كه پيامبر اسلام در حجَّة الوداع بيانكرد، از نظر دور ندارد.

 

!

 

پيامبر ـ صلي‎الله عليه و آله ـ فرمود: «كساني كه بر من دروغ مي‎بندند، بسيار شده‌اند و بعد از من بسيار خواهند بود، هر كس به عمد بر من دروغ ببندد،

جايگاهش در آتش خواهد بود. پس چون حديثي از من براي شما نقل شد، آن را به كتاب خدا و سنّت من عرضه كنيد، آنچه را كه با كتاب خدا و سنت من موافق

بود، بگيريد و آنجه را كه مخالف كتاب خدا و سنّت من بود، رها كنيد»،

امام جواد ـ عليه‎السّلام ـ افزود: اين روايت (دربارة ابوبكر) با كتاب خدا سازگار نيست، زيرا خداوند فرموده است:

«ما انسان را آفريديم و مي‎دانيم در دلش چه چيز مي‎گذرد و ما از رگ گردن به او نزديكتريم»[2]

آيا خشنودي و ناخشنودي ابوبكر بر خدا پوشيده بوده است تا آن را از پيامبر بپرسد؟! آيا عقلاً اين روايت قابل قبول است؟»

يحيي گفت: روايت شده است كه: «ابوبكر و عمر در زمين، مانند جبرئيل و ميكائيل در آسمان هستند».

حضرت فرمود: «دربارة اين حديث نيز بايد دقت شود؛ چرا كه ..........

 

 

بقیه این متن رو در ادامه مطلب بخونید.

همین

یاحق

ادامه نوشته